محل تبلیغات شما

امشب آش درست کردمـ موقعِ خوردن بـآبـا گفت : من باید برات یـه مغازه بـآز کنــمـ آش بپـز بفروش کـآرت حسابی میچــرخه 

گفتمـ : خب معلــمـ که نشدمـ حداقل آش فروش بشــمـ 

خــآنـواده : 

[ آشـآیِ من خدایی خیــلـی خـوشـمـزه ست اونقدری که چند بـآر برا همکــآرایِ آجــی درست کردمـ  گاهی وقتـا به آجی میگند : خواهرت دیگه آش درس نمیکنه ؟؟  حتی یکــیشون گفته : حیف که خواهرت به داداشم نمیخــوره وگــرنــه میومـدیمـ خواستگــاریــش  بعد هر روز بهش میگفــتـمـ : زن داداش برامـ آش درست کــن  ]

19. صــبــرِ تـــرکــیبـــی :))

18. فـــازِ بــاکــلـــآســی !!

16. حتی تــویِ خواستگــآری از من کــوزتــی نهفته ست :| :))

آش ,درست ,خواهرت ,ست ,حیف ,گفته ,آش درست ,که خواهرت ,حیف که ,یکــیشون گفته ,خواهرت به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دل واژه ها